مواعد دادرسی تعیین و حساب مواعد
مواعد دادرسی تعیین و حساب مواعد
قانون شوراهاي حل اختلاف
ماده 29 محكوم عليه غايب حق دارد به رأي غيابي ظرف مهلت بيست روز از تاريخ ابلاغ واقعي، اعتراض نمايد اين اعتراض واخواهي ناميده ميشود و قابل رسيدگي است.
ماده 31 كليه آراء صادره موضوع مواد (9) و (11) اين قانون ظرف مدت بيست روز از تاريخ ابلاغ قابل تجديدنظرخواهي ميباشد. مرجع تجديدنظر از آراء شورا، قاضي شورا و مرجع تجديدنظر از آراء قاضي شورا دادگاه عمومي همان حوزه قضائي ميباشد. چنانچه مرجع تجديدنظر آراء صادره را نقض نمايد رأساً مبادرت به صدور رأي مينمايد.
قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب (در امور مدني)
ماده 45 وكيلي كه در وكالتنامه حق اقدام يا حق تعيين وكيل مجاز در دادگاه تجديدنظر و ديوانعالي كشور را داشته باشد، هرگاه پس از صدوررأي يا در موقع ابلاغ آن استعفاء و از رؤيت رأي امتناع نمايد، بايد دادگاه رأي را بهموكل ابلاغ نمايد در اين صورت ابتداي مدت تجديدنظر و فرجام، روز ابلاغ به وكيل ياد شده محسوب است مگر اينكه موكل ثابت نمايد از استعفاء وكيل بياطلاع بوده در اين صورت ابتداي مدت از روز اطلاع وي محسوب خواهد شد و چنانچه از جهت اقدام وكيل ضرر و زياني به موكل وارد شود، وكيل مسؤول ميباشد.
درخصوص اين ماده، دادخواست تجديدنظر و فرجام وكيل مستعفي قبول ميشود و مدير دفتر دادگاه مكلف است بهطور كتبي به موكل اخطار نمايد كه شخصاً اقدام كرده يا وكيل جديد معرفي كند و يا اگر دادخواست ناقص باشد، نقص آن را برطرف نمايد.
ماده 47
اگر وكيل بعد از ابلاغ رأي و قبل از انقضاي مهلت تجديدنظر و فرجامخواهي فوت كند يا ممنوع از وكالت شود يا به واسطه قوه قهريه قادربه انجام وظيفه وكالت نباشد، ابتداي مهلت اعتراض از تاريخ ابلاغ به موكل محسوب خواهد شد.
تبصره – درمواردي كه طرح دعوا يا دفاع به وسيله وكيل جريان يافته و وكيل يادشده حق وكالت در مرحله بالاتر را دارد كليه آراي صادره بايد بهاوابلاغ شود و مبداء مهلتها و مواعد از تاريخ ابلاغ بهوكيل محسوب ميگردد.
ماده 54 در موارد يادشده در ماده قبل، مدير دفتر دادگاه ظرف دو روز نقايص دادخواست را به طور كتبي و مفصل بهخواهان اطلاع داده و از تاريخابلاغ بهمدت ده روز به او مهلت ميدهد تا نقايص را رفع نمايد. چنانچه در مهلت مقرر اقدام به رفع نقص ننمايد، دادخواست بهموجب قراري كه مديردفتر و در غيبت مشاراليه، جانشين او صادر ميكند، رد ميگردد. اين قرار به خواهان ابلاغ ميشود و نامبرده ميتواند ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ بههمان دادگاه شكايت نمايد. رأي دادگاه در اينخصوص قطعي است.
ماده 55 در هر مورد كه هزينه انتشار آگهي ظرف يكماه از تاريخ ابلاغ اخطاريه دفتر تأديه نشود، دادخواست بهوسيله دفتر رد خواهد شد. اين قرارظرف ده روز از تاريخ ابلاغ قابل شكايت در دادگاه ميباشد، جز در موارديكه خواهان دادخواست اعسار از هزينه دادرسي تقديم كرده باشد كه دراينصورت مدت يك ماه يادشده، از تاريخ ابلاغ دادنامه رد اعسار به نامبرده محسوب خواهد شد.
ماده 56 هرگاه در دادخواست، خواهان يا محل اقامت او معلوم نباشد ظرف دو روز از تاريخ رسيد دادخواست به موجب قراري كه مدير دفتردادگاه و در غيبت مشاراليه جانشين او صادر ميكند، دادخواست رد ميشود.
ماده 87 ايرادات و اعتراضات بايد تا پايان اولين جلسه دادرسي بهعمل آيد مگر اينكه سبب ايراد متعاقبا” حادث شود.
ماده 90 هرگاه ايرادات تا پايان جلسه اول دادرسي اعلام نشده باشد دادگاه مكلف نيست جدا از ماهيت دعوا نسبت به آن رأي دهد.
ماده 108
خواهان ميتواند قبل از تقديم دادخواست يا ضمن دادخواست راجع به اصل دعوا يا درجريان دادرسي تا وقتيكه حكم قطعي صادرنشده است درموارد زير از دادگاه درخواست تأمين خواسته نمايد و دادگاه مكلف به قبول آن است:
الف – دعوا مستند به سند رسمي باشد.
ب – خواسته در معرض تضييع يا تفريط باشد.
ج – در مواردي از قبيل اوراق تجاري واخواست شده كه بهموجب قانون، دادگاه مكلف به قبول درخواست تأمين باشد.
د – خواهان، خساراتي را كه ممكن است بهطرف مقابل وارد آيد نقدا” بهصندوق دادگستري بپردازد.
تبصره- تعيين ميزان خسارت احتمالي، بادرنظر گرفتن ميزان خواسته بهنظر دادگاهي است كه درخواست تأمين را ميپذيرد. صدور قرار تأمينموكول به ايداع خسارت خواهد بود.
ماده 130 هرگاه شخص ثالثي در موضوع دادرسي اصحاب دعواي اصلي براي خود مستقلا” حقي قايل باشد و يا خود را در محق شدن يكي ازطرفين ذينفع بداند، ميتواند تا وقتي كه ختم دادرسي اعلام نشده است، وارد دعوا گردد، چهاينكه رسيدگي در مرحله بدوي باشد يا در مرحلهتجديدنظر. دراينصورت نامبرده بايد دادخواست خود را به دادگاهي كه دعوا در آنجا مطرح است تقديم و در آن منظور خود رابه طور صريح اعلاننمايد.
ماده 135 هريك از اصحاب دعوا كه جلب شخص ثالثي را لازم بداند، ميتواند تا پايان جلسه اول دادرسي جهات و دلايل خود را اظهار كرده وظرف سه روز پس از جلسه با تقديم دادخواست از دادگاه درخواست جلب او را بنمايد، چه دعوا در مرحله نخستين باشد يا تجديدنظر.
ماده 136
محكومعليه غيابي درصورتي كه بخواهد درخواست جلب شخص ثالث را بنمايد، بايد دادخواست جلب را با دادخواست اعتراضتواما” به دفتر دادگاه تسليم كند، معترضعليه نيز حق دارد در اولين جلسه رسيدگي به اعتراض، جهات و دلايل خود را اظهار كرده و ظرف سه روزدادخواست جلب شخص ثالث را تقديم دادگاه نمايد.
ماده 143 دادخواست دعواي متقابل بايد تا پايان اولين جلسه دادرسي تقديم شود و اگر خواهان دعواي متقابل را در جلسه دادرسي اقامه نمايد،خوانده ميتواند براي تهيه پاسخ و ادله خود تأخير جلسه را درخواست نمايد. شرايط و موارد رد يا ابطال دادخواست همانند مقررات دادخواست اصليخواهد بود.
ماده 169 هرگاه شخص ثالثي در موضوع رسيدگي به دعواي تصرف عدواني يا مزاحمت يا ممانعت از حق در حدود مقررات يادشده خود را ذينفع بداند، تا وقتي كه رسيدگي خاتمه نيافته چه در مرحله بدوي يا تجديدنظر باشد، ميتواند وارد دعوا شود. مرجع مربوط به اين امر رسيدگي نموده، حكم مقتضي صادر خواهد كرد.
ماده 217 اظهار ترديد يا انكار نسبت به دلايل و اسناد ارائه شده حتيالامكان بايد تا اولين جلسه دادرسي بهعمل آيد و چنانچه در جلسه دادرسيمنكر شود و يا نسبت به صحت و سقم آن سكوت نمايد حسب مورد آثار انكار و سكوت بر او مترتب خواهد شد. در مواردي كه رأي دادگاه بدون دفاعخوانده صادرميشود، خوانده ضمن واخواهي از آن، انكار يا ترديد خود را بهدادگاه اعلام ميدارد. نسبت به مداركي كه در مرحله واخواهي مورداستنادواقع ميشود نيز اظهار ترديد يا انكار بايد تا اولين جلسه دادرسي بهعمل آيد.
ماده 219
ادعاي جعليت نسبت به اسناد و مدارك ارائه شده بايد برابر ماده (217) اين قانون با ذكر دليل اقامه شود، مگر اينكه دليل ادعاي جعليتبعد از موعد مقرر و قبل از صدور رأي يافت شده باشد درغير اينصورت دادگاه به آن ترتيب اثر نميدهد.
ماده 242
دادگاه ميتواند بهدرخواست يكي از اصحاب دعوا همچنين درصورتي كه مقتضي بداند گواهان را احضار نمايد. در ابلاغ احضاريه،مقرراتي كه براي ابلاغ اوراق قضايي تعيين شده رعايت ميگردد و بايد حداقل يكهفته قبل از تشكيل دادگاه به گواه يا گواهان ابلاغ شود.
1 – مرضي كه مانع از حركت است.
2 – فوت يكي از والدين يا همسر يا اولاد.
3 – حوادث قهريه از قبيل سيل، زلزله و حريق كه بر اثر آن تقديم دادخواست واخواهي در مهلت مقرر ممكن نباشد.
4 – توقيف يا حبس بودن به نحوي كه نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهي تقديم كرد.
تبصره 1 –
چنانچه ابلاغ واقعي به شخص محكوم عليه ميسر نباشد و ابلاغ قانوني بهعمل آيد، آن ابلاغ معتبر بوده و حكم غيابي پس از انقضاءمهلت قانوني و قطعي شدن بهموقع اجراء گذارده خواهد شد.
درصورتي كه حكم ابلاغ واقعي نشده باشد و محكوم عليه مدعي عدم اطلاع از مفاد رأي باشد ميتواند دادخواست واخواهي به دادگاه صادركننده حكمغيابي تقديم دارد. دادگاه بدواً خارج از نوبت در اين مورد رسيدگي نموده قرار رد يا قبول دادخواست را صادر ميكند. قرار قبول دادخواست مانع اجرايحكم خواهد بود.
تبصره 2 –
اجراي حكم غيابي منوط به معرفي ضامن معتبر يا اخذ تأمين متناسب از محكوم له خواهد بود. مگر اينكه دادنامه يا اجرائيه بهمحكوم عليه غايب ابلاغ واقعي شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاريخ ابلاغ دادنامه واخواهي نكرده باشد.
تبصره 3 – تقديم دادخواست خارج از مهلت يادشده بدون عذر موجه قابل رسيدگي در مرحله تجديدنظر برابر مقررات مربوط به آن مرحلهميباشد.
ماده 318 پس از صدور دستور موقت در صورتيكه از قبل اقامه دعوا نشده باشد، درخواستكننده بايد حداكثر ظرف بيست روز از تاريخ صدوردستور، به منظور اثبات دعواي خود به دادگاه صالح مراجعه و دادخواست خود را تقديم و گواهي آن را به دادگاهي كه دستور موقت صادر كرده تسليمنمايد. در غير اينصورت دادگاه صادركننده دستور موقت به درخواست طرف، از آن رفع اثر خواهد كرد.
ماده 324 درخصوص تأمين اخذ شده از متقاضي دستور موقت يا رفع اثر از آن، چنانچه ظرف يك ماه از تاريخ ابلاغ رأي نهايي، براي مطالبهخسارت طرح دعوا نشود، به دستور دادگاه، از مال مورد تأمين رفع توقيف خواهد شد.
فصل سوم – مهلت تجديدنظر
ماده 337 هرگاه يكي از كسانيكه حق تجديدنظرخواهي دارند قبل از انقضاء مهلت تجديدنظر ورشكسته يا محجور يا فوت شود، مهلت جديد ازتاريخ ابلاغ حكم يا قرار در مورد ورشكسته بهمدير تصفيه و درمورد محجور به قيم و درصورت فوت به وارث يا قائممقام يا نماينده قانوني وارث شروعميشود.
ماده 338 اگرسمت يكي از اشخاصي كه بهعنوان نمايندگي از قبيل ولايت يا قيمومت و يا وصايت در دعوا دخالت داشتهاند قبل از انقضاي مدتتجديد نظر خواهي زايل گردد، مهلت مقرر از تاريخ ابلاغ حكم يا قرار به كسيكه بهاين سمت تعيين ميشود، شروع خواهد شد و اگر زوال اين سمت بهواسطه رفع حجر باشد، مهلت تجديدنظرخواهي از تاريخ ابلاغ حكم يا قرار بهكسي كه از وي رفع حجر شده است، شروع ميگردد.
ماده 339 متقاضي تجديدنظر بايد دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاهصادركننده رأي يا دفتر شعبه اول دادگاه تجديدنظر يابهدفتر بازداشتگاهي كه در آنجا توقيف است، تسليم نمايد.
هريك از مراجع يادشده در بالا بايد بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسيدي مشتمل بر نام متقاضي و طرف دعوا، تاريخ تسليم، شمارهثبت و دادنامه به تقديمكننده تسليم و در روي كليه برگهاي دادخواست تجديدنظر همان تاريخ را قيد كند. اين تاريخ، تاريخ تجديدنظر خواهي محسوب ميگردد.
تبصره 1 – درصورتي كه دادخواست بهدفتر مرجع تجديدنظر يا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را بهدادگاه صادركننده رأيارسال ميدارد.
چنانچه دادخواست تجديدنظر در مهلت قانوني تقديم شده باشد، مدير دفتر دادگاه بدوي پس از تكميل آن، پرونده را ظرف دو روز بهمرجع تجديدنظرارسال ميدارد.
تبصره 2 –
درصورتي كه دادخواست خارج از مهلت داده شود و يا در مهلت قانوني رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادركننده رأي بدويرد ميشود.
اين قرار ظرف بيست روز از تاريخ ابلاغ در مرجع تجديدنظر قابل اعتراض است، رأي دادگاه تجديدنظر قطعي است.
تبصره 3 – دادگاه بايد ذيل رأي خود، قابل تجديدنظر بودن يا نبودن رأي و مرجع تجديدنظر آن را معين نمايد. اين امر مانع از آن نخواهد بود كه اگر رأي دادگاه قابل تجديدنظر بوده و دادگاه آن را قطعي اعلام كند، هريك از طرفين درخواست تجديدنظر نمايد.
ماده 340 درصورتي كه در مهلت مقرر دادخواست تجديدنظر به مراجع مذكور در ماده قبل تقديم نشده باشد،
متقاضي تجديدنظر با دليل و بيانعذر خود تقاضاي تجديدنظر را به دادگاه صادركننده رأي تقديم مينمايد.
دادگاه مكلف است ابتدا به عذر عنوانشده كه بهموجب عدم تقديم دادخواستدر مهلت مقرر بوده رسيدگي و
درصورت وجود عذر موجه نسبت به پذيرش دادخواست تجديدنظر اتخاذ تصميم مينمايد.
تبصره – جهات عذر موجه همان موارد مذكور در ذيل ماده (306) ميباشد.
ماده 345 هر دادخواستي كه نكات يادشده دربندهاي (2، 3، 4، 5 و 6) ماده (341) و مواد (342) و (343)
در آن رعايت نشده باشد به جرياننميافتد و مدير دفتر دادگاه بدوي ظرف دو روز از تاريخ وصول دادخواست،
نقايص را بهطور تفصيل بهدادخواستدهنده بهطور كتبي اطلاع داده و ازروز ابلاغ ده روز بهاو مهلت ميدهد كه
نقايص را رفع كند و اگر محتاج به تجديد دادخواست است آن را تجديد نمايد، در غيراينصورت برابر تبصره (2)ماده
(339) اقدام خواهد شد.
ماده 364
در مواردي كه رأي دادگاه تجديدنظر مبني بر محكوميت خوانده باشد و خوانده يا وكيل او در هيچيك از
مراحل دادرسي حاضر نبوده ولايحه دفاعيه و يا اعتراضيهاي هم نداده باشند رأي دادگاه تجديدنظر ظرف مدت
بيست روز پس از ابلاغ واقعي به محكومعليه يا وكيل او قابل اعتراضو رسيدگي در همان دادگاه تجديدنظر ميباشد،
رأي صادره قطعي است.
ماده 383 دادخواستي كه برابر مقررات يادشده در دو ماده قبل تقديم نشده و يا هزينه دادرسي آن
پرداخت نگرديده باشد به جريان نميافتد.
مدير دفتر دادگاه در موارد يادشده ظرف دو روز از تاريخ رسيد دادخواست، نقايص آن را بهطور مشخص
بهدادخواستدهنده اخطار مينمايد و از روزابلاغ ده روز به او مهلت ميدهد كه نقايص را رفع كند.
درصورتي كه دادخواست خارج ازمهلت دادهشده، يا در مدت يادشده تكميل نشود، بموجب قراردادگاهي كه
دادخواست به آن تسليم گرديده ردميشود.
اين قرار ظرف بيست روز از تاريخ ابلاغ قابل شكايت در ديوانعالي كشور ميباشد. رأي ديوان قطعي است.
ماده 384 اگر مشخصات فرجامخواه در دادخواست فرجامي معين نشده و درنتيجه هويت دادخواست دهنده
معلوم نباشد، دادخواست بلااثرميماند و پس از انقضاي مهلت فرجامخواهي بموجب قرار دادگاهي كه
دادخواست به آنجا داده شده، رد ميشود.
قرار يادشده ظرف بيست روز از تاريخالصاق بهديوار دفتر دادگاه صادركننده، قابل شكايت در ديوانعالي كشور
ميباشد. رأي ديوان قطعي است.
ماده 385 درصورتي كه دادخواست فرجامخواهي تكميل باشد، مدير دفتر دادگاه يك نسخه ازدادخواست
و پيوستهاي آن را براي طرف دعوا،ارسال ميدارد تا ظرف بيست روز بهطور كتبي پاسخ دهد.
پس از انقضاي مهلت يادشده اعم از اين كه پاسخي رسيده يا نرسيده باشد، پرونده را همراه باپرونده
مربوط به رأي فرجام خواسته، به ديوانعالي كشور ميفرستد.
ماده 387
هرگاه از رأي قابل فرجام در مهلت مقرر قانوني فرجامخواهي نشده، يا به هر علتي در آنموارد قرار رد
دادخواست فرجامي صادر وقطعي شده باشد و ذينفع مدعي خلاف شرع يا قانون بودن آن رأي باشد،
ميتواند از طريق دادستان كل كشور تقاضاي رسيدگي فرجامي بنمايد .تقاضاي يادشده مستلزم تقديم
دادخواست و پرداخت هزينه دادرسي فرجامي است.
تبصره – مهلت تقديم دادخواست يك ماه حسب مورد از تاريخ انقضاء مهلت فرجامخواهي يا قطعي شدن
قرار رد دادخواست فرجامي يا ابلاغرأي ديوان عالي كشور درخصوص تأييد قرار رد دادخواست فرجامي ميباشد.
ماده 393 رسيدگي در ديوانعالي كشور بدون حضور اصحاب دعوا صورت ميگيرد مگر در موردي كه شعبه
رسيدگيكننده ديوان، حضور آنان رالازم بداند.
ماده 394 برگهاي احضاريه بهدادگاه بدوي محل اقامت هريك از طرفين فرستاده ميشود. آن دادگاه مكلف است
احضاريه را بهمحض وصول،ابلاغ و رسيد آن را به ديوانعالي كشور ارسال نمايد.
ماده 395 در موقع رسيدگي، عضو مميز گزارش پرونده و مفاد اوراقي را كه لازم است قرائت مينمايد و طرفين
يا وكلاء آنان در صورت حضورميتوانند با اجازه رئيس شعبه مطالب خود را اظهار نمايند و همچنين نماينده دادستان
كل در موارد قانوني نظر خود را اظهار مينمايد.
اظهارات اشخاص فوقالذكر درصورت جلسه قيد و به امضاي آنان ميرسد . عضو مميز باتوجه به اظهارات آنان
ميتواند قبل از صدور رأي، گزارش خودرا اصلاح نمايد.
مبحث پنجم – مهلت فرجامخواهي
ماده 397 مهلت درخواست فرجامخواهي براي اشخاص ساكن ايران بيست روز و براي اشخاص مقيم خارج
دو ماه ميباشد.
ماده 400 مقررات مواد (337) و (338) اين قانون در مورد فرجامخواهي از احكام و قرارها نيز لازمالرعايه ميباشد.
ماده 413
فرجامخوانده ميتواند فقط در ضمن پاسخي كه به دادخواست فرجامي ميدهد از حكمي كه مورد شكايت
فرجامي است نسبت به جهتي كه آن را به ضرر خود يا خلاف موازين شرعي و مقررات قانوني ميداند
تبعاً درخواست رسيدگي فرجامي نمايد.
در اين صورت درخواست فرجام تبعي به طرف ابلاغ ميشود كه ظرف مدت بيست روز به طور كتبي پاسخ دهد،
هر چند مدت مقرر براي درخواست فرجام نسبت به او منقضي شده باشد.
ماده 422 اعتراض شخص ثالث قبل از اجراي حكم مورد اعتراض، قابل طرح است و بعد از اجراي آن درصورتي
ميتوان اعتراض نمود كه ثابتشود حقوقي كه اساس و مأخذ اعتراض است به جهتي از جهات قانوني
ساقط نشده باشد.
ماده 423 درصورت وصول اعتراض طاري از طرف شخص ثالث چنانچه دادگاه تشخيص دهد حكمي كه
درخصوص اعتراض يادشده صادرميشود مؤثر در اصل دعوا خواهد بود، تا حصول نتيجه اعتراض، رسيدگي به
دعوا را بهتأخير مياندازد.
در غير اينصورت به دعواي اصلي رسيدگيكرده رأي ميدهد و اگر رسيدگي به اعتراض برابر ماده (421)
با دادگاه ديگري باشد بهمدت بيست روز به اعتراضكننده مهلت داده ميشود كهدادخواست خود را
بهدادگاه مربوط تقديم نمايد.
چنانچه در مهلت مقرر اقدام نكند دادگاه رسيدگي به دعوا را ادامه خواهد داد.
مبحث دوم – مهلت درخواست اعاده دادرسي
ماده 427 مهلت درخواست اعاده دادرسي براي اشخاص مقيم ايران بيست روز و براي اشخاص مقيم
خارج از كشور دو ماه به شرح زير ميباشد:
1 – نسبت به آراي حضوري قطعي، از تاريخ ابلاغ.
2 – نسبت به آراي غيابي، از تاريخ انقضاي مهلت واخواهي و درخواست تجديدنظر.
تبصره – در مواردي كه درخواست كننده اعاده دادرسي عذر موجهي داشته باشد طبق ماده (306)
اين قانون عمل ميشود.
ماده 428
چنانچه اعاده دادرسي به جهت مغايربودن دو حكم باشد ابتداي مهلت از تاريخ آخرين ابلاغ هريك از دو حكم است.
ماده 429 درصورتي كه جهت اعاده دادرسي جعلي بودن اسناد يا حيله و تقلب طرف مقابل باشد،
ابتداي مهلت اعاده دادرسي، تاريخ ابلاغ حكمنهايي مربوط به اثبات جعل يا حيله و تقلب ميباشد.
ماده 430 هرگاه جهت اعاده دادرسي وجود اسناد و مداركي باشد كه مكتوم بوده، ابتداي مهلت از تاريخ وصول
اسناد و مدارك يا اطلاع از وجودآن محاسبه ميشود.
تاريخ يادشده بايد در دادگاهي كه بهدرخواست رسيدگي ميكند، اثبات گردد.
ماده 431 مفاد مواد (337) و (338) اين قانون در اعاده دادرسي نيز رعايت ميشود.
باب ششم – مواعد
فصل اول – تعيين و حساب مواعد
ماده 442 مواعدي را كه قانون تعيين نكرده است دادگاه معين خواهد كرد. موعد دادگاه بايد به مقداري باشد
كه انجام امر مورد نظر در آن امكانداشته باشد. موعد به سال يا ماه يا هفته و يا روز تعيين خواهد شد.
ماده 443 از نظر احتساب موارد قانوني، سال دوازده ماه، ماه سي روز، هفته هفت روز و شبانه روز
بيست و چهار ساعت است .
ماده 444 چنانچه روز آخر موعد، مصادف با روز تعطيل ادارات باشد و يا به جهت آماده نبودن دستگاه قضايي
مربوط امكان اقدامي نباشد، آنروز بهحساب نميآيد و روز آخر موعد، روزي خواهد بود كه ادارات بعد از تعطيل
يا رفع مانع باز ميشوند.
جزء مدت محسوب نميشود.
ماده 446 كليه مواعد مقرر دراين قانون از قبيل واخواهي و تكميل دادخواست براي افراد مقيم خارج از كشور
دو ماه از تاريخ ابلاغ ميباشد.
ماده 447 چنانچه دريك دعوا خواندگان متعدد باشند، طولانيترين موعدي كه در مورد يك نفر از آنان رعايت
ميشود شامل ديگران نيز خواهدشد.
ماده 448
چنانچه در روزي كه دادگاه براي حضور اصحاب دعوا تعيين كرده است مانعي براي رسيدگي پيشآيد،
انقضاي موعد، روزي خواهد بودكه دادگاه براي رسيدگي تعيين ميكند.
ماده 449 مواعدي كه دادگاه تاريخ انقضاي آن را معين كرده باشد در همان تاريخ منقضي خواهد شد.
فصل دوم – دادن مهلت و تجديد موعد
ماده 450 مهلت دادن در مواعدي كه ازسوي دادگاه تعيين ميگردد، فقط براي يكبار مجاز خواهد بود،
مگر درصورتي كه در اعلام موعد سهو ياخطايي شده باشد و يا متقاضي مهلت ثابت نمايد كه عدم
انجام كار مورد درخواست دادگاه به علت وجود مانعي بوده كه رفع آن در توان او نبوده است.
تبصره – مقررات مربوط به مواعد شامل تجديد جلسات دادرسي نميباشد.
ماده 451 تجديد مهلت قانوني در مورد اعتراض به حكم غيابي و تجديدنظرخواهي و فرجامخواهي و اعاده
دادرسي ممنوع است. مگر درموردي كه قانون تصريح كرده باشد.
ماده 452 مهلت دادن پس از انقضاي مواعدي كه قانون تعيين كرده، درغير موارد يادشده در ماده فوق
درصورتي مجاز است كه دراعلام موعدسهو يا خطايي شده باشد و يا متقاضي مهلت ثابت نمايد كه
عدم استفاده از موعد قانوني بعلت وجود يكي از عذرهاي مذكور در ماده (306) اين قانونبوده است.
ماده 453 درصورت قبول استمهال، مهلت جديدي متناسب با رفع عذر كه در هرحال از مهلت قانوني بيشتر
نباشد تعيين ميشود.
ماده 459
درمواردي كه طرفين معامله يا قرارداد متعهد به معرفي داور شده ولي داور يا داوران خود را معين نكرده باشند
و در موقع بروز اختلافنخواهند و يا نتوانند در معرفي داور اختصاصي خود اقدام و يا در تعيين داور ثالث تراضي
نمايند و تعيين داور بهدادگاه يا شخص ثالث نيز محول نشدهباشد، يكطرف ميتواند داور خود را معين كرده
بهوسيله اظهارنامه رسمي بهطرف مقابل معرفي و درخواست تعيين داور نمايد و يا نسبت به تعيينداور ثالث
تراضي كند.
دراينصورت طرف مقابل مكلف است ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه داور خود را معرفي و يا در تعيين داور ثالث تراضينمايد. هرگاه تا انقضاي مدت يادشده اقدام نشود، ذينفع ميتواند حسب مورد براي تعيين داور بهدادگاه
مراجعه كند.
ماده 490 درمورد ماده فوق هريك از طرفين ميتواند ظرف بيست روز بعد از ابلاغ رأي داور از دادگاهي
كه دعوا را ارجاع به داوري كرده يادادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد، حكم به بطلان رأي
داور را بخواهد در اين صورت دادگاه مكلف است به درخواست رسيدگيكرده، هرگاه رأي از موارد مذكور
در ماده فوق باشد حكم به بطلان آن دهد و تا رسيدگي به اصل دعوا و قطعي شدن حكم به بطلان، رأي داور متوقفميماند.
تبصره – مهلت يادشده در اين ماده و ماده (488) نسبت به اشخاصي كه مقيم خارج از كشور ميباشند
دو ماه خواهدبود.
شروع مهلتهاي تعيينشده در اين ماده و ماده (488) براي اشخاصي كه داراي عذر موجه به شرح مندرج
در ماده (306) اين قانون و تبصره (1) آن بودهاند پس از رفع عذراحتساب خواهد شد.
ماده 507
مدير دفتر ظرف دو روز از تاريخ وصول دادخواست اعسار، پرونده را بهنظر قاضي دادگاه ميرساند تا چنانچه
حضور شهود را درجلسهدادرسي لازم بداند به مدعي اعسار اخطار شود كه در روز مقرر شهود خود را حاضر نمايد.
مدير دفتر نسخه ديگر دادخواست را براي طرف دعواي اصلي ارسال و درضمن روز جلسه دادرسي را
تعيين و ابلاغ مينمايد. بههرحال حكم صادرهدرخصوص اعسار حضوري محسوب است.
ماده 459
درمواردي كه طرفين معامله يا قرارداد متعهد به معرفي داور شده ولي داور يا داوران خود را
معين نكرده باشند و در موقع بروز اختلافنخواهند و يا نتوانند در معرفي داور اختصاصي خود اقدام و يا در
تعيين داور ثالث تراضي نمايند و تعيين داور بهدادگاه يا شخص ثالث نيز محول نشدهباشد، يكطرف ميتواند
داور خود را معين كرده بهوسيله اظهارنامه رسمي بهطرف مقابل معرفي و درخواست تعيين داور نمايد
و يا نسبت به تعيينداور ثالث تراضي كند.
دراينصورت طرف مقابل مكلف است ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه داور خود را معرفي و يا در
تعيين داور ثالث تراضينمايد.
هرگاه تا انقضاي مدت يادشده اقدام نشود، ذينفع ميتواند حسب مورد براي تعيين داور بهدادگاه مراجعه كند.
ماده 490
درمورد ماده فوق هريك از طرفين ميتواند ظرف بيست روز بعد از ابلاغ رأي داور از دادگاهي كه دعوا را ارجاع
به داوري كرده يادادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد، حكم به بطلان رأي داور را بخواهد
در اين صورت دادگاه مكلف است به درخواست رسيدگيكرده، هرگاه رأي از موارد مذكور در ماده فوق باشد
حكم به بطلان آن دهد و تا رسيدگي به اصل دعوا و قطعي شدن حكم به بطلان، رأي داور متوقفميماند.
تبصره – مهلت يادشده در اين ماده و ماده (488) نسبت به اشخاصي كه مقيم خارج از كشور ميباشند
دو ماه خواهدبود.
شروع مهلتهاي تعيينشده در اين ماده و ماده (488) براي اشخاصي كه داراي عذر موجه به شرح مندرج
در ماده (306) اين قانون و تبصره (1) آن بودهاند پس از رفع عذراحتساب خواهد شد.
ماده 507 مدير دفتر ظرف دو روز از تاريخ وصول دادخواست اعسار، پرونده را بهنظر قاضي دادگاه ميرساند
تا چنانچه حضور شهود را درجلسهدادرسي لازم بداند به مدعي اعسار اخطار شود كه در روز مقرر شهود
خود را حاضر نمايد.
مدير دفتر نسخه ديگر دادخواست را براي طرف دعواي اصلي ارسال و درضمن روز جلسه دادرسي را
تعيين و ابلاغ مينمايد. بههرحال حكم صادرهدرخصوص اعسار حضوري محسوب است.
«تمام حقوق مادی و معنوی متعلق به گروه وکلای بازرگان است».